۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

رودخانه یا مرداب






"اگر از توان و امكانات خویش، از فرصت و نیروی خود، از قابلیت ها و استعدادهای مان در جهت عینیت بخشیدن به خواسته ها و نیازهای شخصی و خودخواهانه استفاده كنیم در واقع آن را بیهوده از دست داده و به هدر داده ایم. از طرفی این موجب تخریب و فساد درونی و بیرونی خواهد شد. زیرا توان و قابلیتی كه در خدمت شخصی است، جهتش (از دیدگاه قوانین معنوی) منفی بوده و هر چه بیشتر انرژی منفی بدهیم، انرژی منفی و مخرب بیشتری از هستی دریافت می كنیم. (درحالت خودخواهی)، چون توان و قابلیت آزاد شده مجدداً به خود ما باز می گردد. به این دلیل تأثیر مخرب و فاسد كننده ای را از خود به جا می گذارد. این مانند مردابی است كه آب آن (اگر جریانی هم داشته باشد) به خود آن باز می گردد. وقتی ما در خدمت خواسته ها و تمایلات خودمان هستیم زندگی مان به مرداب شبیه می شود. مرده، راكد، تاریك، مرگبار و خالی از سرور و نشاط. لیكن در خدمت خدا بودن، مانند رودخانه بودن است. یعنی جریان داشتن، به سوی دریا رفتن و اتصال به دریا. هر چند رودخانه جاری است و هر لحظه همة آب خود را به سوی دریا می فرستد، اما لحظه به لحظه نیز از سرچشمه خود و از جریان های مجاور تغذیه شده و آبی تازه، حیات بخش، زنده، روان و شادی بخش دریافت می كند.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول




برای زندگی متعالی شبیه به خداوند باید زیست



برای جلب هدایت، حمایت، پشتیبانی و یاری روح خدادر بازگشت به سوی هستی لایتناهی، می بایست بر اساس آن ماهیت الهی عمل كنیم. یعنی مثل او،  با اندیشه های او، با روش های او و در جهت مأموریت و ارادة او حركت كنیم.
روح خداماهیتی الهی است. برای هدایت، بازگشت، نجات و وصل بشریت ماهیتی است سرشار از عشق و محبت، پس اگر محبت كنیم، هدایت كنیم، تعلیم دهیم، ببخشیم، خدمت كنیم، در اختیار خداوند باشیم، اهداف و اندیشه های مان همان ارادة الهی باشد، آنگاه ارتباط با روح الهی برقرار شده و نفس و روح الهی در وجود ما آشكار می شود. ساده تر این كه برای ظهور حقیقت و وصل به خداوند، می بایست با تمامیت وجود خویش و با همة ابعاد وجود خود (با فكر- عمل- احساس و اراده، با زمان و انرژی خود، با جسم و روان و روح خود، با گذشته و آینده و حال خود، با...) تسلیم و در اختیار خداوند و امر الهی،روح خدا باشیم.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول 


۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

حركت الهی و هدایت ربانی







"هر حرکتی در طبیعت از دو جریان "رفت و برگشت" به وجود آمده. حركت الهی و هدایت ربانی نیز چنین است. "هدایت شدن و هدایت كردن" بازگشت و باز گردانیدن، "آگاه شدن و آگاه كردن"، "خواندن و خوانده شدن"، این ها لازم و ملزوم یك دیگرند و توأم و همراه هم هستند. به عبارتی مطابق قانون هستی، برای این كه به خداوند بازگردیم، لازم است تا دیگران را نیز  باز گردانیم. برای این كه جذب خداوند شویم می بایست دیگران را به حضور الهی جذب كنیم. نزدیكی به خداوند و ظهور حقیقت جز از این طریق ممكن نیست.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول



۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

همه ما مسئولیم




قالب های انتقال

انواع هنر، آموزش علوم مختلف، ورزش، فعالیت های اقتصادی، فرهنگی، تبلیغی (...) حرفه های گوناگون، نویسندگی و ترجمه، فیلم سازی، سخنرانی، تفكر و بسیاری از قالب های دیگر، قالب هائی برای انتشار عشق به خداوند محسوب میشوند.
از هر طریق مناسب و به واسطة هر قالبی می بایست حضور الهی را منتقل كنیم و فزونی بخشیم: با كلام، حركات، اندیشه ها رفتار و حالات خود، با فعالیت و حرفة خود، با روابط و تماس های خود، می بایست عشق به خداوند را منتشر كنیم.
هر كس چیزی برای ارائه، بیان و تعلیم دارد. لازم است از آن در جهت گسترش حضورالهی استفاده كند.
همۀ پیروان حق نسبت به حل مسائل و مشکلات یکدیگر مسئولند. البته مسائلی که مانعی بر سر راه سیر الهی است.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول

۱۳۹۲ مهر ۲۲, دوشنبه

ویژگی معلمان راستین


تاباندن نور

معلم الهی وجود ما را شعله ور می كند. از نور خود كه از نور خداوند است بر ما می تاباند. و ما به اندازة پذیرش خود از آن   بهره مند می شویم. حالا باید ما هم همان كار استاد را تكرار كنیم. باید بر وجود دیگران بتابانیم. زیرا خاصیت نور الهی چنین است كه هر چه بیشتر تابانده شود، روشنائی اش بیشتر می شود و این همان ویژگی عشق و حضور خداست.
برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول



۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

انسان و خدمت الهی


حامی و پشتیبان


اگر شما واقعاً به خداوند خدمت كنید و آن هم از طریق هدایت و درمان بندگانش، معلم الهی(روح خدا)مستقیماً از درون پشتیبان و همراه شما خواهد بود. روح پاك خدا در كنار شما خواهد بود و از درون شما را هدایت خواهد كرد. وقتی قصدتان واقعاً هدایت انسان ها باشد، می بینید كه روح خداوند به شما قدرت تكلم می دهد. او كلمات تان را بر می گزیند و در لب های تان می گذارد. خود به خود خیلی چیزها را درك خواهید كرد كه پیش از این درك نمی كردید و خیلی چیزها را  می بینید كه پیش از این نمی دیدید.
 در این راه او همة آنچه را كه لازم است در زمان خودش برای ما مهیا و آماده می كند. راهها را باز می كند و آنچه را باید بدانیم بر ما جاری می سازد.
اگر ما به خواسته ها و اندیشه های الهی و طرح هایروح خدا عمل كنیم، بدون شك خداوند خواسته های ما را عملی، و نیازهای ما را مهیا می سازد. این قول پروردگار است. آنكه كاملاً در اختیار خداوند و تحت ارادة روح خداست، و با تمام وجود خویش تسلیم و پذیرای جریان الهی است، خود به مجرای جریان حق مبدل می شود. او حامل هدایت الهی است.
از پیام خداوند فقط برای نزدیکی به خداوند استفاده کنید...

برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول
 

۱۳۹۲ مهر ۱۲, جمعه

حرکت الهی کامل است








حرکت الهی حرکتی متعالی و خداوند، کامل و بی نقص است. رهروان راه خداوند نیز می بایست اعمال و حرکاتشان کامل و متعالی باشد. برای متعالی زیستن و نزدیک شدن به او, می بایست ((مانند او)) و شبیه به او عمل کنیم. ببینید خداوند چطور عمل کرده، شما هم همانطور عمل کنید، تا شاهد شکوفایی طبیعت الهی خویش باشید...
یكی از اولین نشانه های"عمل خداوندكامل و بی نقص" بودن آن است. به جهان آفرینش نگاه كنید. می بینید كه هر موجودی به تنهائی و همچنین در ارتباط با موجودات دیگر سیستمی كامل است. سیستمی كه نیازهای خود را تأمین می كند. خداوند به همة ابعاد توجه نموده، آنچه را كه مخلوقات برای ادامة زندگی خود بدان نیاز داشته اند در اختیارشان گذارده.در هر پدیده ای ساختارهای مختلفی به چشم می خورد كه هر كدام از این ساختارها دارای وظیفه ای معین هستند و یك یا چند از نیازهای پدیدة مورد نظر را تأمین می كنند.
   به طبیعت، به گیاهان، جانوران و انسان ها و به هر چیزی كه نگاه كنید می بینید كه سیستمی كامل وجود دارد. برای هر نیازی راهی و مكانیزمی در نظر گرفته شده، هیچ چیزی یك دفعه و بدون ساختار و مكانیزم به انجام نمی رسد. همه چیز در یك روند آهسته و مرحله به مرحله مسیر رشد و تكامل خود را طی می كند. این نظام آفرینش است...
   در دین و حكومت الهی نیز حركت كامل و همه جانبه است. همة ابعاد در نظر گرفته می شود. اگر حركتی كامل نباشد، نتیجه كامل نیست و هر چه حركت كامل تر باشد، نتیجه و محصول كامل تر و بی نقص تر است. این قاعده ای كلی است.
در دین خداوند، جنبه های رشد معنوی، ذهنی، جسمی، اجتماعی، اخلاقی و غیرة افراد در نظر گرفته شده و برای هر كدام از این ها فرامین و احكامی وجود دارد. حكومت الهی نیز همین گونه است. در حكومت الهی به رشد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی (نه به معنای دروغ و نیرنگ بازی های خود خواهانه و خود پرستانه) مذهبی، بهداشتی و غیره نیز كاملاً توجه شده.
   این مشخصات "حركت حق" است. نقص و تأكید بر یك بعد و فراموشی ابعاد دیگر آلودگی به باطل را می رساند...
برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)

تسلیم شاه کلید عشق




تسلیم را تمرین كنید كه این شاه كلید عشق است. در واقع كلیة احكام الهی و سفارشات دینی راهی است برای تحقق تسلیم حقیقی. زیرا آن كه در برابر خداوند تسلیم است با او یكی است و به او پیوسته. و این هدف غائی آفرینش انسان و جهان است. "با تسلیم بودن، منیت ناپدید می شود." و آنگاه كه "خودی" در میان نباشد، عشق آشكار می شود و عشق رستگاری و خوشبختی حقیقی است. در طول تاریخ، انبیاء و معملمان الهی، همین تسلیم را محور اصلی تمرین شاگردان و پیروان خود قرار داده اند. امتحانات الهی در همین راستا قرار دارند.یعنی هر لحظه عشق و تسلیم‌ما را در برابرخداوندمحك‌می‌زنند.

استاد به شاگرد خود تكلیف می دهد. تكالیف به ظاهر گوناگون. اما همة این تكالیف و اوامر در واقع روشی است برای استقرار تسلیم در فرد. این ها تمرین تسلیم است. وقتی فرد به مرحلة تسلیم رسید، در واقع شایستگی و صالحیت لازم جهت دریافت تعالیم بزرگ و تعلیم اعظم را داراست. تنها در چنین شرایطی است كه فرد مورد تأئید و منتخب خداوند و معلم الهی است. در این جا دوران آموزش ظاهری با پایان می رسد و این مرحلة تعالیم اسرار است...
    زندگی نیز روندی است جهت گسترش و استقرار تسلیم. این افزایش و تثبیت جریان الهی در زندگی است.
   انسان همه چیز دارد، همة حقیقت و كل اسرار در انسان نهفته شد. بنابراین نیاز به تقویت یا افزایش چیزی نیست، تنها لازم است كه انسان شایستگی و آمادگی كافی جهت آشكاری آنچه خداوند به او بخشیده، طبیعت الهی را كسب كند.
   مهمترین و حیاتی ترین تمرین زندگی، تسلیم و عشق است. منتخبین خداوند با واگذاری مسؤلیت های كوچك، ما را برای مسؤلیت های بزرگ آماده می كنند. با انجام صحیح تكالیف جزئی، خود را برای اجرای تكلیف بزرگ آماده می كنیم. با پذیرش و انجام وظایف فرعی،زمینة لازم برای دریافت وظیفة اصلی و نهائی فراهم می‌شود.این روشِ برخورد انبیاء و اساتید حق در آماده سازی پیروان خود جهت ظهور نور الهی و ورود به اقلیم خداوندی است.
        در كلیة نظام های الهی و ماورائی، روال چنین است كه به افراد وظایف و  مسؤلیت های كوچك تر و جزئی تر داده می شود. به مرور، بنا بر اشتیاق و ظرفیت فرد و  میزان نزدیكی اش به جریان هدایت الهی، این مسؤلیت ها و تكالیف بزرگ تر می شوند.
   با هر تكلیفی فرد در واقع تعویض خواستة خود را با ارادة شعوری برتر تمرین و تجربه می كند. هر چه تكالیف، بیشتر و بزرگ تر می شوند، فرد بیشتر از "منیت" و ارادة شخصی چشم پوشی می كند و به این ترتیب انسان به مرحلة " تسلیم كامل" نزدیك می شود...
    تسلیم بهترین تمرین است. این تمرین پرواز است. "نباشید، زیرا بودن شما در نبودن شماست. پس نبودن "من"را تمرین كنید. آنگاه كه "من" ناپدید می شود، سایه‌های "من" نیز محو می گردند. وقتی شما نباشید، سایه از شما به جا نمی ماند. "نبودن من، تنها در عشق و تسلیم است كه میسر می شود. " و در این عشق و تسلیم،  سایه ای از من باقی  نمی ماند. نه خودخواهی، خودبینی، خودپرستی. این ها را تمرین كنید كه این تمرین به قلب هدف می زند...
یكی از دلایل زندگی با اساتید حق همین محك عشق و تسلیم است. در طول دوران شاگردی، استاد در هر زمان به شكلی عشق و تسلیم ما را محك می زند. دائماً تسلیم مان را با تكالیفی كه محول می كند، عمیق تر و خالص تر می نماید. بارها منیت و خودخواهی ما را تحریك كرده و به میدان وارد می كند. سپس با رفتار و روش خود، آنچه را كه به‌ میدان كشیده تكه تكه ذوب و نابودش می كند و آنچه را كه در خود جاری شده در دیگری به جریان می اندازد. هر لحظة زندگی آزمونی است از این كه آیا دوست خداوندیم یا دشمن خدا؟ آیا بندة خدائیم یا غیر خدا؟ آیا تسلیم خدا هستیم یا غیر خدا؟...
ادامه دارد...

برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)


اولین گام برای رسیدن به نور



تعلیمات معلم الهی در گام اول، تنها برای بیدار شدن از خواب است. در اولین گام از  سه گام رهایی، معلم الهی سعی می كند چشمان ما را بینا و گوش های مان را شنوا كند. او ما را به سوی درك و مشاهدة كامل، هدایت می كند. در مرحلة اول او به ما می فهماند كه چیزی نمی دانیم و همة حركات، اندیشه ها، اعمال و حالات مان اشتباه و مخرب است و موجب مرگ و نابودی می شود. به این ترتیب، او ما را برای تسلیم و پذیرش كامل، آماده می كند. برای دریافت اسرار الهی كه در گام دوم است،در نخستین، هدایت كننده سعی در نابود كردن توهمات و رویاهای خوب و بد ما دارد. او در صدد است كه بناهای كفرآمیز ذهنی ما را نابود و منهدم كند. او قصد دارد كاخی عظیم بسازد، بنابراین زمین خالی لازم است. به همین دلیل او می خواهد از میان بردارد هر آنچه را كه تا كنون ساخت و پرداخته ایم. می خواهد بشكند همة بت های زندگی ما را. این اولین قسمت مأموریت اوست. پس به قدرت عشق و با شمشیر آگاهی به منیت ما، به خودخواهی ها و خود بینی های مان حمله می كند. اگر از میدان فرار نكنیم، قطعاً همة منیت ما را نابود می كند.
   در شروع روند بازگشت به خداوند، معلم الهی، با نور الهی خود ذهن ما را روشن می كند و نوری به ما می بخشد. این به خود ما بستگی دارد كه آن را حفظ كنیم و یا از دست بدهیم...
   در ابتدا استاد حق سعی در متوقف كردن فرد دارد. او می خواهد در قدم اول ما را، زندگی ما را، كلیة افعال و حركات ما را برای لحظه ای متوقف كند تا مسیر و نوع حركت مان را در قدم دوم تغییر دهد. اما هادی الهی برای ما هیچ كاری نمی كند، مگر آن كه واقعاً بخواهیم و پذیرای او باشیم. خداوند به انسان اختیار داده است. بنابراین استاد حق این اختیار را از كسی سلب نمی كند. او تنها كسانی را هدایت می كند كه خود را به او بسپارند. تسلیم او و در دسترس اش باشند. شاید به هزاران نفر تعلیم دهد اما از این هزاران نفر شاید یكی گام اول را طی كند. او هدایت می كند، اما تنها كسی هدایت می شود كه با همة وجودش گوش بسپارد. تنها كسی نجات مییابد، كه عمل كند، ندای او را پاسخ گوید و اشاره اش را دریابد.
   در مرحلة اول تعالیم حق، معلم الهی دست خود را به سوی ما دراز می كند. اگر دست  او را گرفتیم و دست در دست شدیم، گام اول را پیموده ایم.در گام دوم، او ما را در جهان های اسرار حق هدایت می كند. اما جز عاشقان و خداپیشگان، سایرین دست استاد را رها می كنند. این در تاریخ حركت ها نجات بخش معنوی به وضوح دیده می شود. اگر دست او را رها كردیم، او دیگر مجاز نیست برای ما كاری كند. این اجازه را قانون الهی از او سلب كرده است.
    در مقطع اولِ بازگشت به خداوند و ظهور الهی، معلم الهی به ما پیامی می دهد. اگر پیام او را شنیدیم و معنایش را دریافتیم، از جا بر می خیزیم و به دنبالش روان می شویم كه این دومین قدم است. مرحلة اول تعالیم هادی الهی این است كه او جهل و نادانی مان را، ضعف و محدودیت مان را، فساد و بیماری مان را، منیت و خودپرستی مان را، انحراف و گمراهی مان را، باطن این ظاهر زندگی را نشان مان می دهد. این، هدف آموش معلم در گام اول است.
    اگر وضعیت نابود كنندة كنونی را مشاهده كردیم و فهمیدیم، خود به خود تسلیم و پذیرا هستیم، زیرا نه نظری داریم و نه قضاوتی. نه چیزی می دانیم و نه چیزی می خواهیم. بنابراین هیچ مقاومتی وجود ندارد. به این ترتیب اسرار حق بر ما فاش می شود. زیرا دیگر شایسته هستیم، خطری نیست. زیرا از منیت دست كشیده ایم. محرمیم، چون حرم الهی گشته ایم، در محراب دیگر خبری از شیطان نیست...
ادامه دارد...

برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)

اگر نور برود







برای درك هر چه بیشتر لزوم و ضرورت جریان هدایت الهی و روح خدا، نقش نور را در زندگی و تمدن انسانی در نظر بگیرید. اگر نور برود چه اتفاقی می افتد؟ اگر نور برود، مرگ و وحشت بر همه چیز حكمفرما می شود. همه كور و نابینا و در گمراهی و اشتباه خواهند بود. شادی و آرامش دست نیافتنی خواهد شد.
    بیماری و مرگ همه جا را در بر خواهد گرفت. دیگر تولدی رخ   نمی دهد و هلاكت و نابودی، لحظه به لحظه چهره خود را آشكارتر می نماید. همه چیز متوقف خواهد شد،
 راكد و مرده. دیگر حیات و زندگی ممكن نیست. وجود انسان به لاشه ای گندیده "به لجنزاری مرده بدل می شود... اگر به خوبی نگاه كنید، می بینید كه در زندگی كسانی كه روح خدا و جریان حق در آن ناپیدا و نایاب شده همین علائم و نشانه ها وجود دارد. نشانه های تاریكی و ظلمت...بكوشید عاشقانه بكوشید و همت كنید تا مبادا نور الهی، روح خدا و جریان رب زندگی تان را ترك گوید و شما را تنها و سرگردان بگذارد... از دوری و خشم خداوند بترسید كه این ترس، شما را ایمنی می بخشد و خود به پناهگاهی امن مبدل می گردد.

برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)