۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

نیات و قصدها


نیت خوب و خوبتر

 اگر نیت‏ات خوبترین نیست پس خوبتر را برگزین.
 اگر می‏توانی، براساس خوبترین قصدها كه عشق الهیست عمل كن اما اگر آشكارا قصد تو این نیست، كه تو از اسرار خبر نداری، متوقف نشو. اگر عشق الهی آشكارا به جریان نیفتاده و حضور الهی تو را در بر نگرفته، كه مبنای سعی و خدمت تو باشد، پس برای تعالی زندگی‏ات، برای تحقق زندگی متعالی در سرنوشت‏ات چه نسبتاً در این جهان و چه بعد از این جهان، تلاش كن. هزاران هزار سال دیگر و زمانهایی بسیار دیرگذر، در انتظار تو است پس برای ساختن زندگی جاودانه‏ات تلاش كن.
 اگر برای خدا خدمت نمی‏كنی حداقل برای نجات خودت از مرگِ پی در پی تلاش كن. اگر به دنبال فیض الهی نیستی پس حداقل خود را از خشم الهی و رنجی كه در دل آن است بر حذر دار. اگر خواستار صعود و بالا رفتن نیستی و این برای تو معنای محسوسی ندارد پس از سقوط و هلاكت و از دست رفتن باز ایست. اگر در صدد خوب و متعالی زیستن نیستی، پس حداقل به بدی آلوده نشو و دورانت را به بطالت و بیهودگی و ظلم بر خودت نگذران. اگر واقعاً حس كرده‏ای و فهمیده‏ای كه خدا هست پس برای رضایت و خشنودی پروردگار متعال كار كن. برای جلب توجه او و سپاسگزاری از او. به قصد وفاداری و حداقل برای آنكه از عهدشكنان نباشی بكوش. در جهت قصدهای او حركت كن و كارهای او را به انجام برسان تا او پاسخگوی نیازهای راستین و تحقق‏بخش خواسته‏های به حق تو باشد. ببین چه می‏خواهی و چه نمی‏خواهی. نیاتی را كه با هدف نهایی‏ات هماهنگ و همسو نیست و آنچه را كه با آن همخوان نیست ، كنار بگذار.

برگرفته از آموزه‌های ایلیا «میم»



دربـاره تصمیم گیری



در تصمیم گیری می توانید تصمیم‏ها را گیر بیندازید، یعنی تصمیم گیری کنی. تصمیماتی گرفته شده وجود دارد که تنها لازم است آنها را صید کنید. یا آنکه تصمیمات را بسازید و تصمیم سازی کنید. در شرایطی بهتر است تا جهان، زندگی و سرنوشت برایتان تصمیم بگیرد و شما صرفاً تصمیمات را بیابید و این تصمیم یابی است. گاهی لازم است خود موضوعات، تصمیم را اعلام نمایند که آن تصمیم بینی است. . . اما در اغلب مواقع مردم دچار تصمیم داری هستند. از پیش تصمیم خود را گرفته‏اند و قضاوت خود را کرده‏اند گویی از همه چیز باخبرند و اسرار را در نگاه خود دارند. تصمیماتی که اکثراً می گیرند غالباً سطحی، عجولانه و هیجان زده است و تهی از آگاهی لازم و کافیست. بنابراین به نتایجی آشفته و نا هماهنگ و عمدتاً مخرب منجر می شود.
گاهی با ایده های کم و بیش روشنی برخورد می کنید و می ماند بررسی و انتخاب یک ایده، ولی گاهی لازم است تو ایده‏ها را بیاوری و چیزی در معرض دیده تو نیست. که این‏ها از دو مسیر می روند.
در روند انتخاب مراقل خوش بینی و بدبینی و وهم بینی باشید و از وجود عنصر واقع بینی در سراسر روند آن اطمینان حاصل کنید.
در اکثر موارد یک تصمیم بزرگ از بسیاری تصمیمات کوچک خوب‏تر است اما در مواردی لازم است یک تصمیم بزرگ را از طریق تصمیمات کوچک‏تر اتخاذ نمود و در مواقعی تصمیم نگرفتن، خود بهترین تصمیم ممکن است چون نیازی که پاسخش تصمیم گیری است دارای پاسخ های دیگری نیز می تواند باشد. پس تا شرایط تصمیم گیری و قضاوت فراهم نشده به آن اقدام نکنید و نیز اگر ضرورتی در آن نیست صرف نظر کنید.
ابتدا بر پایه محکمات و مسلمات، و آنچه کاملاً آشکار است انتخاب کن و سپس بر مبنای اسرار، و آنچه نا آشکار است و نیمه آشکار، این روش خردمندانه زیستن در زمین است.
امور از انواع گوناگون‏اند بنابر این برای موضع گیری متناسب، باید با هر دسته از امور همجنس، به نوعی برخورد کرد و از همین است که ضرورت شیوه های گوناگون انتخاب بوجود می آید.
برای انتخاب هماهنگ گاهی تفکر لازم است آنهم به شیوه های متناسب با موضوع و شرایط. گاهی به سکوت رفتن راه گشاست و گاه مراجعه به رویاها. زمانی تنها قلب است که می تواند پاسخ ات دهد و ایمانت تو را می رهاند و زمان دیگر از راه های دیگر. اما باید کار را از جایی شروع کرد و آنجای مطمئن و امن و ایمن، ایمان است که آمین روح الامین و ام الامر به آن آنست. . .
و بعد از ایمان و تکیه به قلب، به نور عقل و آن روشنایی که در ذهن می آید، انتخاب کنید. پس برخلاف قلب و ایمانتان که بر خلاف روح است تصمیم نگیرید و قضاوت کنید.
از آنچه قلبت را می لرزاند و منقبض و گرفته می کند به شدت پرهیز کن. این وصیت آدم بود به فرزندش. اگر آدم به ترس و توجهی که به درونش راه یافت به خوبی توجه می کرد هرگز از عمق حضور خداوند رانده نمی شد.

برگرفته از كتاب تعالیم حق (الاهیسم - جلد دوم) ـ اثر ایلیا «میم»


نام خداوند وتاثیرات آن


نام خدا را به بزرگی
 یاد كن[1]



 كارها را به نام خداوند آغاز كنید. به نام خدا قسم دروغ نخورید كه آن قسم شما را می‏خورد. زبانی كه می‏خواهد به نام خدا قسم دروغ بخورد بهتر است پیش از آنكه مرتكب آن شود بریده شود. حتی به نام خدا قسم راست هم نخورید مگر آنكه برای خدا و در كار خدا باشد. وقتی به اسم خدا قسم می‏خورید و به قول خود عمل می‏كنید به نام خداوند عظمت بخشیده‏اید و اعتبار خداوند را در زندگی خود بالا برده‏اید پس اقتدار خداوند در زندگی‏تان متجلی خواهد شد. از نام خداوند سوء استفاده نكنید و به نام خدا و در كار خدا دروغ نگویید. اسم خدا را وسیله فریب دیگران قرار ندهید زیرا خداوند شما را به مكر عظیم خود گرفتار می‏كند. در برابر بی‏حرمتی به اسم خداوند خاموش نباشید. اگر خدای خود را مقدس می‏دانید درباره اسم خدا غیرتمند باشید و نگذارید در حضورتان به خداوند بی‏حرمتی شود. برای آشكاری عظمت نام او به بهترین تلاش دست بزنید.
 اسم خدا را به بزرگییاد كنید و شاهد جلال خداوند در زندگی خود باشید. آنكه نام خدا را پیوسته به بزرگییاد می‏كند از او كارهای بزرگی خواهند دید و نشانه‏های بزرگی در او ظاهر می‏شود. اگر قدرت عظیمی كه در نام خداوند است در وجودتان منتشر شود به چیز دیگری نیاز نخواهید داشت و بر هر چیز غلبه خواهید كرد. زیرا قدرتی كه در كلمة الله نهفته است قادر است جهان را نابود كند و دوباره و چندباره بر پا سازد. در مقابل این قدرت عظیم قرار نگیرید. حمایت آنرا بطلبید و آنرا حامی خود كنید. همه چیز از كلمة الله به وجود آمده پس اگر موافق با آن باشید همه جهان چاره‏ای جز موافقت با شما نخواهد داشت. اما اگر اسم خداوند بر ضد شما عمل كند نجات و خلاصی‏تان محال است. پس اسم خدا را تحقیر و بی‏حرمت نكنید كه برای ابد حریم و حرمت خود را از دست می‏دهید و تحقیر می‏شوید. خداوند از هر چه بگذرد از كلمه خود نمی‏گذرد... فالگیری و جادوگری و احضار ارواح و كارهایی مانند اینها هم، تحقیر نام خداوند است. اكثر فالگیران و جادوگران، فاسد و دروغگویند و ارتباط با آنها تمسخر اسم خداست. پس سراغ آنها نروید و اگر رفتید دیگر چگونه می‏توانید در انتظار روح الهی باشید.
 اسماء خداوند چشمه‏های زندگی است، چشمه‏های خشكیده روح را به جریان بیندازید. همه موجودات تسبیح‏گوی رب العالمین‏اند. پس نام خدا را آنطور كه باید تسبیح بگویید و با همه آسمان و زمین هماهنگ شوید و در هماهنگی با كائنات زندگی كنید.

برگرفته از تعلیمات ایلیا «میم»




[1]- سبّح اسم ربّك الاعلي (بنام پرودگار اعلاي خويش تسبيح گوي).


هفت ناحیه روح انسان

هفت طریق یکی

«در روح ... می توان هفت ناحیه را متصور شد. پس اگر شعور هفت نوع است، دانایان نیز به طور کلی هفت گروه اند...
عده ای با کلمات دانسته اند و دانسته خود را نیز از کلمات آموخته اند. این ها متفکرند و اکثر مبارزان نیز از متفکرانند.
عده ای دیگر از رویاها می آموزند و دانایی شان بواسطه معرفت رویاست.
بعضی مشاهده گرند و اینان می بینند و از بینایی است که درمی یابند. هوشیارند و این هوشیاری از نگاهشان است.
گروهی دیگر به ظاهر خاموش اند. به سکوت رفته اند و آنچه می دانند از ناگفته هاست بنابراین امکان بیان یافتن خویش را با کلمات ندارند. آنان در ارتباط به اسرارند. رازدان اند پس بر دهانشان قفل زده شده و درباره اسرار چیزی نمی گویند، چون تفسیری از آن ندارند.
عده ای دیگر قلبیون اند. آن ها با قلب خود می دانند. حس می کنند و از همین طریق باخبرند. اصل روحشان دوست داشتن است و از راه همین مهرورزی است که آگاه می شوند.
....
لکن همه این هفت گروه در روح دانان خلاصه می شود. روح دانان از تمام انواع شعور و قدرت هفتگانه، و از همه مراتب روح هفتگانه بر خوردارند. این ها یکی دانند. یکی را دریافته اند و همه چیز را به او یافته اند. اینان از یک حقیقت نامحدود برخوردار شده اند که در همه چیز هست و همه چیز از اوست. پس هر چیز را به لزوم می دانند و هر کار را به لزوم می توانند. همذات گری، یکسان بینی و یکسونگری از ویژگی های آنان است . به سهولت قادرند خود را به جای فرد یا چیزی بگذارند و از موضع آن، زندگی را تجربه کنند. در همه چیز یکی را می بینند و می شنوند . تنها یکی را پذیرفته اند و هر چه پذیرفته اند حامل آن یکی است و همه چیزشان همان یکی است و به دو و چند آلوده نمی شوند. اینان سرشار از روح الهی اند. زنده اند، و قادرند جریان های زندگی بخش را سرایت دهند و جاری سازند... انواع هفتگانه شعور در دسترشان است. بر سکوت و رویا و مشاهده و تفکر... احاطه دارند لکن بنابر لزوم طریق دانایی شان در شرایط مختلف تغییر می کند اما با این حال یکی بیش نیست.
زندگی آن ها تماماً لا اله الا هوست و همه حرکاتشان بر همین اصل است. کامل ترین و بالاترین، دانایی و توانایی نامحدود برای اینان است. این دانایی پاسخگوی همه نیازها و سؤالات و خواسته های بشر در همه سطوح است.»

برگرفته از مکتوبات – کتاب آمین 3(ایلیا معلم بزرگ تفکر)


۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

سؤال درباره سؤال






1. چه ارزشی در سوال کردن است که بر آن تأکید می کنید؟
سوال حامل جواب است و با دانستن آن دانستن جواب ممکن می گردد. سوال ذهن را متمرکز می کند و به راهبرد و بستر توجه تبدیل می شود. هر مشکلی حفره هایی دارد که اگر از طریق آن حفره ها به آن وارد شوی می توانی از درون آن به نابودیش که حل آن است اقدام کنی و آن را که مانع  حرکت توست از میان برداری. برای ورود به این حفره ها وسیله ای نیاز داری که آن سوال است. با طرح آن امکان گزینش اطلاعات مورد نظرت و دانستن خودآگاهانه آنچه می خواهی فراهم می شود. با پرسش ، امکان جستجو فراهم است و ذهن خود به خود فعالی می شود.
2. چگونه مشکل به وجود می آید؟
از این نگاه مشکل صورت اولیه مسئله است که ناشی از ابهام و آشفتگی و پیچیدگی است. سؤال، معلوم کردن، نظم بخشی، و قابل حل کردن این آشفتگی است.
3. تعریف سؤال چیست؟
در یک نگاه کنشی است که واکنش آن جواب می باشد. جریانی منفی است و چون در طبیعت این جهان هر چیزی با عکس خودش همراه است و هر سری همسری می طلبد بنابراین به جذب جریان مثبت که همان پاسخ است منجر شده و جریان نه مثبت و نه منفی آگاهی را بوجود می آورد. سؤال نوعی خلأ سازی برای جواب است اما طبیعت خلأ پذیر نیست پس سؤال که آمد جواب هم آمدنی می شود.
4. برای درک بهتر از موضوغ سؤال و تفکر آیا ممکن است مثال بزنید؟
برای استخراج معدن به قصد توانگری باید شرایطی را فراهم کنی. حدس معدن، کشف معدن، اطمینان از کشف، عملیات اکتشاف، استخراج و عرضه محصولات. هر یک از این مراحل نیز شرایط خاص خود را دارد.
برای استخراج ، شما به وسیله ای برای شکافتن زمین و رفتن به درون آن نیازمندید. سؤال مانند آن مته ایست که بوسیله آن زمین را حفر می کنید تا به معدن برسید. مثل نوک دارکوبی است که برای یافتن غذا ناگزیر است بر پیکر درختان بکوبد و حشرات و شیره های گیاهی را از زیر پوست درخت پیدا کند. مثل توری است که می خواهی پرنده ای را با آن صید کنی. لازم است حلقه های این تور و نوع ریسمان آن متناسب با پرنده و شرایط صید باشد و نیز به درستی و به هنگام، پرتاب شود.
5. مهمترین سؤال چیست؟
این مهمترین، برای هر یک از انسانها متفاوت است. آن را باید پیدا کرد و شاید به راحتی هم پیدا نشود. مهمترین، آن سؤالی است که کلیدی ترین تغییر را در آگاهی تو پدید می آورد و مؤثرترین عبور را برایت فراهم می کند. سؤالی که حیاتی ترین چیزی را که اکنون باید بدانی، بر تو آشکار می کند.
6. آیا سؤالی هست که بتواند برای همه، مهمترین محسوب شود؟ سؤالی که در رأس همه سؤالات دیگر باشد؟
«من کیستم» است که مادر سؤالات و مهمترین سؤال برای همه انسانهاست. کسی که پاسخ آن را کشف کرده پاسخ همه سؤالات را یافته است و کسی که پاسخ همه سؤالات را می داند قادر است از همه چیز عبور کند و همه چیز را در اقتدار و اختیار خود داشته باشد.
7. آیا باید به «همه سؤالات» جواب داد؟ ... این یکی از معضلات است.
حتی اگر هم می توانید اما به همه سؤالات یا به سؤالاتی که همه دارند یا به همه سؤالاتی که در شما هست یا به سؤالات همه زندگی تان یا به سؤالاتی که همه از شما دارند یا به همه سؤالاتی که شما از خود دارید یا به همه سؤالاتی که در دل سؤالات است یا به سؤالاتی که همه از خود دارند یا به همه سؤالاتی که ساخته و پرداخته اید یا به سؤالاتی که همه جوابش را می دانند یا به همه سؤالاتی که همه را به انحراف کشانده یا به سؤالاتی که بر پایه فراموشی همه است یا به همه سؤالاتی که یکی را فراموش کرده یا به سؤالاتی که همه اش ابهام است یا به سؤالانی که همه از همدیگر دارند (...) پاسخ ندهید.



بازنویسی یک گفت و شنود با ایلیا «میم»

تعلیمات الاهیسم باطنی




به روایت ال یاسین


این داستان ها شامل مجموعه ای است كه بر اساس رؤیاهای بنیادی و نمادهای اسطوره ای شكل گرفته و هر كدام از داستان ها علاوه بر مفاهیم پایه و مشترك، نظیر تسلیم و خدمت به خداوند، عشق الهی، توجه به خداوند و از خود گذشتگی برای خدا، دارای طیف و دسته ای از تعلیمات اختصاصی می باشد. خواندن عمیق هر یك از داستان ها به فهم تعلیمات خاص و عمومی مستتر در داستان منجر شده و راه ارتباط درونی انسان را هموارتر می كند. درواقع می توان گفت كه هر یك از داستان های الاهیسم حاوی بخش معینی از تعلیمات الاهیسم باطنی است كه البته بصورت فشرده و غالباً از طریق تصاویر رؤیا بیان گردیده است.
بعنوان مثال داستان های رؤیای راستین، رؤیای راهست این و باغبان الهی[1] هر كدام به ترتیب دارای دسته تعلیمات مسافر حق، فدایی حق و مبارز حق است. در داستان رؤیای راستین، موضوع مهاجر بودن روح انسان و هجرتگاه بودن زمین، بصورت نمادین، از طریق داستان قو های مهاجر مورد بحث قرار می گیرد... در باغبان الهی یكی از روش های مبارزه موفق با نفس و مكر های شیطانی به تصویر كشیده می شود...
هر یك از داستان های الاهیسم علاوه بر تعلیمات خاص خود، بیانگر ابعادی از تعلیمات عمومی است و زوایایی از آموزش های عمومی را آشكار می سازد.

برگرفته از کتاب آمین – جلد اول




[1] شرح و تفسير اين داستانها، توسط خانم ها شباب حسامي (پِريا) و نازي حسامي (شيوا) و آقاي اميررضا الماسيان صورت گرفته است. از ديگر آثار منتشره و در دست چاپ خانم شباب حسامي (پِريا) مي توان به كتاب دوازده انجيل و همچنين كتب نوح آموز، اخبار و يافته ها، مقالات باطن گرا، آيين قضاوت، تفاسير بسم الله الرحمن الرحيم، كلمات بزرگان، پيش بيني هاي سياسي و رخدادها، و هوئيم اشاره كرد كه تحت راهبرد و يا توسط ايشان و عمدتاً با همكاري خانمها نازي حسامي (شيوا) و دكتر پريس كي نژاد و در مواردي، برخي اعضاي گروه تحقيقاتي ال ياسين، تهيه شده است.

هیچ تغییر واقعی بدون تغییر آگاهی امكان‏پذیر نیست

زندگی متعالی در شعور متعالیست
شعور, تغییر , زندگی ,سرنوشت , انعكاس ,آگاهی ,حس , فكر , روح
زندگی متعالی در شعور متعالیست
همه چیز از شعور ساخته شده و تغییر آن به تغییر شعور وابسته است. و این اصل بر زندگی و سرنوشت انسان نیز حاكم است. زندگی انسان، انعكاس آگاهی اوست و با تغییر آگاهی تغییر تجارب و وقایع و جریان زندگی امكانپذیر است. تا درون انسان دگرگون نشود، تحول بیرون رخ نمی‏دهد. بنابراین تنها راه انسان، شناخت است و شناختن، بالاترین و اصیل‏ترین تلاشی است كه انسان برای تغییر شرایط می‏تواند اعمال كند، اما شناختی كامل است كه درونی و بیرونی باشد و به برقراری ارتباط عمیق و ایجاد همذاتی با موضوع شناخت منجر شود. چنین شناختی از همه سو می‏آید و از همه سو می‏تابد. این شناخت به حس و فكر و روح است و تماماً عمل است و خالی از ابهام. هم قلب در آنست هم ذهن بنابراین پر از نور است. . .
 همه بدیها از نادانیست و همه رنج‏ها و بیماری‏ها از اوهام است پس برای پایان دادن به بدیها و رنج‏ها و بیماری‏ها باید به جهل و توهم پایان داد. برای از میان برداشتن تاریكی، یك راه و فقط یك راه وجود دارد و آن آمدن نور است و معرفت همان نور است. آسمان و زمین از همین شعور، از همین نور ساخته شده و این، تار و پود هستی است و انسان از امكان تصرف در این نور و بكارگیری و جهت‏دهی به آن برخوردار گشته است. برای تغییر اوضاع و ایجاد شرایط جدید عملاً راهی به جز تغییر شناخت و نتیجتاً تغییر شعور وجود ندارد و هیچ تغییر واقعی بدون تغییر آگاهی امكان‏پذیر نیست. برای دگرگونی در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز جز این راهی نیست كه آگاهی و اندیشه‏های او تغییر كند. درواقع انسان نقاش زندگی خویش است و قلم این نقاش، آگاهی اوست. حتی سرنوشت ملتها نیز برآیند آگاهی آنان است و برای ایجاد پایدار یك نظام اجتماعی نوین لازم است آگاهی آن مردم تغییر كند.



برگرفته از كتاب تعالیم حق (الاهیسم - جلد دوم) ـ اثر ایلیا «میم»

یکی باشیم

حركت الهی , اندیشه ها, جریانات, حركات , خواسته , حضور, حق, صلح , پیوند

از دیدگاهی حركت الهی چنین می گوید: همة اندیشه ها، جریانات، حركات و خواسته ها را در حضور حق، به یك دیگر پیوند زده و همسوی با هدایت الهی جهت دهیم. به عبارتی یكی باشیم و یكی گردانیم. از تفرقه، جدائی، از فاصله و تعارض پرهیز كنیم. در صلح و پیوند زندگی كنیم و از جنگ و نفاق بپرهیزیم. صلح و یگانگی را در جهان درون و بیرون برقرار سازیم.


برگرفته از تعالیم حق - جلد اول
لینک دانلودِ جریان هدایت الهی (تعالیم حق - جلد اول)

۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

رودخانه یا مرداب






"اگر از توان و امكانات خویش، از فرصت و نیروی خود، از قابلیت ها و استعدادهای مان در جهت عینیت بخشیدن به خواسته ها و نیازهای شخصی و خودخواهانه استفاده كنیم در واقع آن را بیهوده از دست داده و به هدر داده ایم. از طرفی این موجب تخریب و فساد درونی و بیرونی خواهد شد. زیرا توان و قابلیتی كه در خدمت شخصی است، جهتش (از دیدگاه قوانین معنوی) منفی بوده و هر چه بیشتر انرژی منفی بدهیم، انرژی منفی و مخرب بیشتری از هستی دریافت می كنیم. (درحالت خودخواهی)، چون توان و قابلیت آزاد شده مجدداً به خود ما باز می گردد. به این دلیل تأثیر مخرب و فاسد كننده ای را از خود به جا می گذارد. این مانند مردابی است كه آب آن (اگر جریانی هم داشته باشد) به خود آن باز می گردد. وقتی ما در خدمت خواسته ها و تمایلات خودمان هستیم زندگی مان به مرداب شبیه می شود. مرده، راكد، تاریك، مرگبار و خالی از سرور و نشاط. لیكن در خدمت خدا بودن، مانند رودخانه بودن است. یعنی جریان داشتن، به سوی دریا رفتن و اتصال به دریا. هر چند رودخانه جاری است و هر لحظه همة آب خود را به سوی دریا می فرستد، اما لحظه به لحظه نیز از سرچشمه خود و از جریان های مجاور تغذیه شده و آبی تازه، حیات بخش، زنده، روان و شادی بخش دریافت می كند.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول




برای زندگی متعالی شبیه به خداوند باید زیست



برای جلب هدایت، حمایت، پشتیبانی و یاری روح خدادر بازگشت به سوی هستی لایتناهی، می بایست بر اساس آن ماهیت الهی عمل كنیم. یعنی مثل او،  با اندیشه های او، با روش های او و در جهت مأموریت و ارادة او حركت كنیم.
روح خداماهیتی الهی است. برای هدایت، بازگشت، نجات و وصل بشریت ماهیتی است سرشار از عشق و محبت، پس اگر محبت كنیم، هدایت كنیم، تعلیم دهیم، ببخشیم، خدمت كنیم، در اختیار خداوند باشیم، اهداف و اندیشه های مان همان ارادة الهی باشد، آنگاه ارتباط با روح الهی برقرار شده و نفس و روح الهی در وجود ما آشكار می شود. ساده تر این كه برای ظهور حقیقت و وصل به خداوند، می بایست با تمامیت وجود خویش و با همة ابعاد وجود خود (با فكر- عمل- احساس و اراده، با زمان و انرژی خود، با جسم و روان و روح خود، با گذشته و آینده و حال خود، با...) تسلیم و در اختیار خداوند و امر الهی،روح خدا باشیم.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول 


۱۳۹۲ مهر ۲۹, دوشنبه

حركت الهی و هدایت ربانی







"هر حرکتی در طبیعت از دو جریان "رفت و برگشت" به وجود آمده. حركت الهی و هدایت ربانی نیز چنین است. "هدایت شدن و هدایت كردن" بازگشت و باز گردانیدن، "آگاه شدن و آگاه كردن"، "خواندن و خوانده شدن"، این ها لازم و ملزوم یك دیگرند و توأم و همراه هم هستند. به عبارتی مطابق قانون هستی، برای این كه به خداوند بازگردیم، لازم است تا دیگران را نیز  باز گردانیم. برای این كه جذب خداوند شویم می بایست دیگران را به حضور الهی جذب كنیم. نزدیكی به خداوند و ظهور حقیقت جز از این طریق ممكن نیست.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول



۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

همه ما مسئولیم




قالب های انتقال

انواع هنر، آموزش علوم مختلف، ورزش، فعالیت های اقتصادی، فرهنگی، تبلیغی (...) حرفه های گوناگون، نویسندگی و ترجمه، فیلم سازی، سخنرانی، تفكر و بسیاری از قالب های دیگر، قالب هائی برای انتشار عشق به خداوند محسوب میشوند.
از هر طریق مناسب و به واسطة هر قالبی می بایست حضور الهی را منتقل كنیم و فزونی بخشیم: با كلام، حركات، اندیشه ها رفتار و حالات خود، با فعالیت و حرفة خود، با روابط و تماس های خود، می بایست عشق به خداوند را منتشر كنیم.
هر كس چیزی برای ارائه، بیان و تعلیم دارد. لازم است از آن در جهت گسترش حضورالهی استفاده كند.
همۀ پیروان حق نسبت به حل مسائل و مشکلات یکدیگر مسئولند. البته مسائلی که مانعی بر سر راه سیر الهی است.

برگرفته از تعالیم حق - جلد اول

۱۳۹۲ مهر ۲۲, دوشنبه

ویژگی معلمان راستین


تاباندن نور

معلم الهی وجود ما را شعله ور می كند. از نور خود كه از نور خداوند است بر ما می تاباند. و ما به اندازة پذیرش خود از آن   بهره مند می شویم. حالا باید ما هم همان كار استاد را تكرار كنیم. باید بر وجود دیگران بتابانیم. زیرا خاصیت نور الهی چنین است كه هر چه بیشتر تابانده شود، روشنائی اش بیشتر می شود و این همان ویژگی عشق و حضور خداست.
برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول



۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

انسان و خدمت الهی


حامی و پشتیبان


اگر شما واقعاً به خداوند خدمت كنید و آن هم از طریق هدایت و درمان بندگانش، معلم الهی(روح خدا)مستقیماً از درون پشتیبان و همراه شما خواهد بود. روح پاك خدا در كنار شما خواهد بود و از درون شما را هدایت خواهد كرد. وقتی قصدتان واقعاً هدایت انسان ها باشد، می بینید كه روح خداوند به شما قدرت تكلم می دهد. او كلمات تان را بر می گزیند و در لب های تان می گذارد. خود به خود خیلی چیزها را درك خواهید كرد كه پیش از این درك نمی كردید و خیلی چیزها را  می بینید كه پیش از این نمی دیدید.
 در این راه او همة آنچه را كه لازم است در زمان خودش برای ما مهیا و آماده می كند. راهها را باز می كند و آنچه را باید بدانیم بر ما جاری می سازد.
اگر ما به خواسته ها و اندیشه های الهی و طرح هایروح خدا عمل كنیم، بدون شك خداوند خواسته های ما را عملی، و نیازهای ما را مهیا می سازد. این قول پروردگار است. آنكه كاملاً در اختیار خداوند و تحت ارادة روح خداست، و با تمام وجود خویش تسلیم و پذیرای جریان الهی است، خود به مجرای جریان حق مبدل می شود. او حامل هدایت الهی است.
از پیام خداوند فقط برای نزدیکی به خداوند استفاده کنید...

برگرفته از کتاب جریان هدایت الهی جلد اول
 

۱۳۹۲ مهر ۱۲, جمعه

حرکت الهی کامل است








حرکت الهی حرکتی متعالی و خداوند، کامل و بی نقص است. رهروان راه خداوند نیز می بایست اعمال و حرکاتشان کامل و متعالی باشد. برای متعالی زیستن و نزدیک شدن به او, می بایست ((مانند او)) و شبیه به او عمل کنیم. ببینید خداوند چطور عمل کرده، شما هم همانطور عمل کنید، تا شاهد شکوفایی طبیعت الهی خویش باشید...
یكی از اولین نشانه های"عمل خداوندكامل و بی نقص" بودن آن است. به جهان آفرینش نگاه كنید. می بینید كه هر موجودی به تنهائی و همچنین در ارتباط با موجودات دیگر سیستمی كامل است. سیستمی كه نیازهای خود را تأمین می كند. خداوند به همة ابعاد توجه نموده، آنچه را كه مخلوقات برای ادامة زندگی خود بدان نیاز داشته اند در اختیارشان گذارده.در هر پدیده ای ساختارهای مختلفی به چشم می خورد كه هر كدام از این ساختارها دارای وظیفه ای معین هستند و یك یا چند از نیازهای پدیدة مورد نظر را تأمین می كنند.
   به طبیعت، به گیاهان، جانوران و انسان ها و به هر چیزی كه نگاه كنید می بینید كه سیستمی كامل وجود دارد. برای هر نیازی راهی و مكانیزمی در نظر گرفته شده، هیچ چیزی یك دفعه و بدون ساختار و مكانیزم به انجام نمی رسد. همه چیز در یك روند آهسته و مرحله به مرحله مسیر رشد و تكامل خود را طی می كند. این نظام آفرینش است...
   در دین و حكومت الهی نیز حركت كامل و همه جانبه است. همة ابعاد در نظر گرفته می شود. اگر حركتی كامل نباشد، نتیجه كامل نیست و هر چه حركت كامل تر باشد، نتیجه و محصول كامل تر و بی نقص تر است. این قاعده ای كلی است.
در دین خداوند، جنبه های رشد معنوی، ذهنی، جسمی، اجتماعی، اخلاقی و غیرة افراد در نظر گرفته شده و برای هر كدام از این ها فرامین و احكامی وجود دارد. حكومت الهی نیز همین گونه است. در حكومت الهی به رشد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی (نه به معنای دروغ و نیرنگ بازی های خود خواهانه و خود پرستانه) مذهبی، بهداشتی و غیره نیز كاملاً توجه شده.
   این مشخصات "حركت حق" است. نقص و تأكید بر یك بعد و فراموشی ابعاد دیگر آلودگی به باطل را می رساند...
برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)

تسلیم شاه کلید عشق




تسلیم را تمرین كنید كه این شاه كلید عشق است. در واقع كلیة احكام الهی و سفارشات دینی راهی است برای تحقق تسلیم حقیقی. زیرا آن كه در برابر خداوند تسلیم است با او یكی است و به او پیوسته. و این هدف غائی آفرینش انسان و جهان است. "با تسلیم بودن، منیت ناپدید می شود." و آنگاه كه "خودی" در میان نباشد، عشق آشكار می شود و عشق رستگاری و خوشبختی حقیقی است. در طول تاریخ، انبیاء و معملمان الهی، همین تسلیم را محور اصلی تمرین شاگردان و پیروان خود قرار داده اند. امتحانات الهی در همین راستا قرار دارند.یعنی هر لحظه عشق و تسلیم‌ما را در برابرخداوندمحك‌می‌زنند.

استاد به شاگرد خود تكلیف می دهد. تكالیف به ظاهر گوناگون. اما همة این تكالیف و اوامر در واقع روشی است برای استقرار تسلیم در فرد. این ها تمرین تسلیم است. وقتی فرد به مرحلة تسلیم رسید، در واقع شایستگی و صالحیت لازم جهت دریافت تعالیم بزرگ و تعلیم اعظم را داراست. تنها در چنین شرایطی است كه فرد مورد تأئید و منتخب خداوند و معلم الهی است. در این جا دوران آموزش ظاهری با پایان می رسد و این مرحلة تعالیم اسرار است...
    زندگی نیز روندی است جهت گسترش و استقرار تسلیم. این افزایش و تثبیت جریان الهی در زندگی است.
   انسان همه چیز دارد، همة حقیقت و كل اسرار در انسان نهفته شد. بنابراین نیاز به تقویت یا افزایش چیزی نیست، تنها لازم است كه انسان شایستگی و آمادگی كافی جهت آشكاری آنچه خداوند به او بخشیده، طبیعت الهی را كسب كند.
   مهمترین و حیاتی ترین تمرین زندگی، تسلیم و عشق است. منتخبین خداوند با واگذاری مسؤلیت های كوچك، ما را برای مسؤلیت های بزرگ آماده می كنند. با انجام صحیح تكالیف جزئی، خود را برای اجرای تكلیف بزرگ آماده می كنیم. با پذیرش و انجام وظایف فرعی،زمینة لازم برای دریافت وظیفة اصلی و نهائی فراهم می‌شود.این روشِ برخورد انبیاء و اساتید حق در آماده سازی پیروان خود جهت ظهور نور الهی و ورود به اقلیم خداوندی است.
        در كلیة نظام های الهی و ماورائی، روال چنین است كه به افراد وظایف و  مسؤلیت های كوچك تر و جزئی تر داده می شود. به مرور، بنا بر اشتیاق و ظرفیت فرد و  میزان نزدیكی اش به جریان هدایت الهی، این مسؤلیت ها و تكالیف بزرگ تر می شوند.
   با هر تكلیفی فرد در واقع تعویض خواستة خود را با ارادة شعوری برتر تمرین و تجربه می كند. هر چه تكالیف، بیشتر و بزرگ تر می شوند، فرد بیشتر از "منیت" و ارادة شخصی چشم پوشی می كند و به این ترتیب انسان به مرحلة " تسلیم كامل" نزدیك می شود...
    تسلیم بهترین تمرین است. این تمرین پرواز است. "نباشید، زیرا بودن شما در نبودن شماست. پس نبودن "من"را تمرین كنید. آنگاه كه "من" ناپدید می شود، سایه‌های "من" نیز محو می گردند. وقتی شما نباشید، سایه از شما به جا نمی ماند. "نبودن من، تنها در عشق و تسلیم است كه میسر می شود. " و در این عشق و تسلیم،  سایه ای از من باقی  نمی ماند. نه خودخواهی، خودبینی، خودپرستی. این ها را تمرین كنید كه این تمرین به قلب هدف می زند...
یكی از دلایل زندگی با اساتید حق همین محك عشق و تسلیم است. در طول دوران شاگردی، استاد در هر زمان به شكلی عشق و تسلیم ما را محك می زند. دائماً تسلیم مان را با تكالیفی كه محول می كند، عمیق تر و خالص تر می نماید. بارها منیت و خودخواهی ما را تحریك كرده و به میدان وارد می كند. سپس با رفتار و روش خود، آنچه را كه به‌ میدان كشیده تكه تكه ذوب و نابودش می كند و آنچه را كه در خود جاری شده در دیگری به جریان می اندازد. هر لحظة زندگی آزمونی است از این كه آیا دوست خداوندیم یا دشمن خدا؟ آیا بندة خدائیم یا غیر خدا؟ آیا تسلیم خدا هستیم یا غیر خدا؟...
ادامه دارد...

برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد اول)